شرح گلشن راز 2
در آدم شد پدید این عقل و تمییز که تا دانست از آن اصل همه چیز**
مقصود از ایجاد تمام موجودات معرفت و شناختن حضرت موجد یعنی آفریدگار است و انسان مظهر جمیع اسما وصفات الهی است این عقل و تمییز در انسان به وقوع پیوست و با این عقل داست که اصل همه چیز رب او یعنی الله است.
عرفان به دو طریق میسر است:استدلال که حرکت از اثر یعنی ممکنات به موثر یعنی واجب است و مخصوص علماست و دیگری طریق تصفیه ی نفس و باطن از غیر حق است که خاص انبیا واولیا وعرفاست.
و نحوه رسیدن به آن هم طاعت وعبادت قالبی ونفسی و سری وخفی است.
چو خود را دید یک شخص معین تصور کرد تا خود چیستم من
انواع اعتبارات اعیان:
برای هر عینی از اعیان خارجیه 2 اعتبار است:
1 - من حیث الحقیقة: تجلی شهودی و ظهور حق در صور مظاهر ممکنات است.
2 - من حیث التعین و التشخص: از این اعتبار اشیاء را ممکن و خلق می نامند (همه ی نقایص به
موجودات ممکنه از این وجه نسبت داده شده است)
ما عِندَکُم یَنفَد مراد اعتبار دوم می باشد.
ما عِندَا… باقٍ مراد اعتبار اول می باشد.
تعیین اشیاء امری اعتباری است و با نظر به ذات اقدس اله درمی یابیم همه موجودات جلوه ای از جمال حقند (با توجه به تشکیک وجودی حاکم بر موجودات، هر موجودی در مرتبه ای است).
و اشاره ای به مناسبت میان عارف و معروف:
این مناسبت همان حق است که واحد الذات و کثیر الصفات است لازم به ذکر است که اقتضای حکمت الهی است که انسان نیز دارای چنین ویژگی ای باشد چراکه هدفش رسیدن به معرفت الله است لذا همه ی کثرات بین دو وحدت حقیقی حق و وحدت شخصی انسان معنا می یابند.
سیر نزولی و عروجی:
تعین شخصی انسان که نهایت تنزل نصف نزولی و بدایت شروع نصف عروجی است مدرک انسان است لذا مرتبه ی انسان مرتبه ی مطلع الفجر است.
از ابتدای مراتب موجودات تا مرتبه ی انسان سیر از دریای کثرات موجودات به قطره است، و از مرتبه ی انسانی تا مقام احدیت، سیر قطره به دریای عظمت احدیت خداوند است.
حرکت معنوی از کثرات به وحدت به وسیله ی تفکر است و این سیر سیری کشفی اعیانی است نه استدلالی لذا عقل باید در رکاب تفکری باشد که در پی کشف حقیقت است، و تعیّن خاص انسان که منسوب به امکان است موجب شناخت واجب تعالی می شود.
سیر نزولی احدیت در کثرات، سیر مطلق در مقید، کلی در جزئی، سیری ظهوری و انبساطی است.
سیرعروج از نشأه ی انسانی به احدیت، سیر مقید به مطلق، جزء به کل، سیری شعوری و انقباضی است، که این سیر مستلزم معرفت کشفی و شهودی است.