شرح گلشن راز 1
به نام آنکه جان را فکرت آموخت چراغ دل به نور جان برافروخت**
عالی ترین مقصد معرفت الله است و طریقی که رساننده است معبر به فکرت است.در حقیقت فکر سیر معنوی از ظاهر به باطن و از صورت به معنا است وجان روح انسانی که مدرک این معانی است نامیده می شود وملهم و معلم این علوم خداوند است .
شاعر در این بیت تصریح به اسمای الهی نکرده است دلیل آن این است که وجود نعمت به این عظمت از این منعم بر خواص و عوام معلوم است و دلیل دیگر این که عدم اظهار نام این است که نگارنده وبنده قصور و ناتوانی دارد در اینکه آنگونه که سزاوار خداوند است او را معرفی کند.
دل از این جهت آمده که انسانیت انسان به دل است و دل محل کمالات روح است.نور هم به این دلیل که مجرد است و کدورات ندارد.
زفضلش هر دو عالم گشت روشن ز فیضش خاک آدم گشت گلشن**
تجلی ظهوری دو نوع است:عام و خاص
عام تجلی رحمانی است و از این جهت که خداوند به همه موجودات وجود را افاضه کرده است.و این تجلی در همه موجودات مساوی است.و رحمت امتنانی نامیده می شود.
تجلی دوم که خاص است تجلی رحیمی است که فیضان کمالات معنوی بر مومنان وصدیقان می فرماید این تجلی فیض نامیده می شود اینجا کافر از مومن ممتاز می شود.
توانایی که در یک طرفه العین زکاف و نون پدید آورد **
یعنی خداوند با اراده کلیه ی خود موجودات غیب و آشکار را پدید آورد به این صورت توضیح داده می شود که:ذات احدیت اراده وجود تعین اول را کرد که مرز وجوب و امکان است و او را عقل کل می نامند یا روح اعظم،قلم،حقیقت محمدی نامیده می شود.و جمیع اشیا به صورت این تعین اول در علم حق ثبوت یافتند.ئ اینجا نفس رحمانی وجود یافت.
چو قاف قدرتش دم بر قلم زد هزاران نقش بر لوح عدم زد**
یعنی قدرت نامتناهی الهی وقتی اراده ایجاد تعین اول کرد در این زمان نقوش اعیان کثرات موجودات جسمانی و روحانی بر لوح عدم ایجاد شد.عدم یعنی عدم اضافی و مراد اینجا این نیست که عدم ظرف اعیان شده باشد بلکه منظور این است که اعیان ثابت در علم حق هستند و در همان حال متصف به عدم خارجی اند.
قاف قدرت حرف اول قدرت است یعنی اولین چیزی که حاصل قدرت خداوند است عقل اول یا قلم است.
از آن دم گشت پیدا هر دو عالم وز آن دم شد هویدا جان آدم**
طبق مذکورات نفس رحمانی افاضه وجود می کند و در واقع حق در مظاهر ظهور می کند به این صورت که ذات احدیت که از کثرت منزه است با تجلی در مظاهر به لباس کثرت متلبس می شود.
در مصرع دوم آدم ذکر شده چون جان و حقیقت آدم جامع جمیع کمالات وجوبی و امکانی است.