شرح گلشن راز 7
به حد خویش چون گشتند واقف سخن گفتند در معروف وعارف
یعنی زمانی که از تقید هستی موهوم رهایی یافتند وبه اطلاق پیوستند معرفت حقیقی برایشان حاصل شد وسخن درمعروف و عارف گفتند.عارف سالک است که ازمقام تقید به مقام اطلاق رسیده و معروف حق مطلق است که مبدا ومعاد همه است.
یکی از بحر وحدت گفت اناالحق یکی از قرب وبعد وسیر زورق
در شرح این بیت می فرمایند:
اولیاالله انواعند:اول کسانی که ارباب سکرند وبه افشای اسراری که بردل پاک ایشان ظهور نموده می پردازند به علت بیخود شدن واینکه خود را قطره ای می یابند از دریای حقیقت که عین دریایند.و می گویند :من عین دریایم(اناالحق)
یکی دیگر به دلیل قوت حوصله وتوان درک حقیقت عنوان نمیکند اما چون من عندالله مامور به ارشادغیر می شود بخاطرتشویق طالبان راه حقیقت به بیان حقایق می پردازد.اینگونه که باید ازموانعی چون لذات نفسانی ومشتهیات جسمانی اعراض کنند.
یکی از قرب وبعد وسیر زورق
قرب:سیر قطره به جانب دریا
بعد:تقید به قید صفات بشری که مانع درک حقیقت است.
سیرزورق:عبورنشاه ی انسانی از امواج کثرت ورسیدن به مقام وحدت.
وکاملی که قصدارشاد دارد بتید مقتدی به انبیا باشد ونبوت را شعار ظاهر وباطن خود کند.ومثل انبیا خلایق را دعوت کند به دوری از لذات نفسانی وموانع.
قسم سوم از اولیا کسانی اند که به مقتضای غلبه ی اسم الظاهر حسن متابعت انبیا برایشان غالب است ومن عندالله مامور به ارشاد خلایق نیستند واحوال معنوی خود را مخفی داشتندو بی اشارت الهی آن را جایی اظهار نکرده اند.
یکی را علم ظاهر بود حاصل نشانی داد ازخشکی ساحل
علم ظاهر یعنی شریعت،یعنی کمال معنوی را داراست اما احکام علم ظاهری براو غالب است وتنها از شریعت خبرمی دهد.
هرکس نمی تواند به استماع اسرار معارف طریقت وحقیقت بپردازد لذا انبیا بیان شرایع فرمودندواسرار حقیقت را همه جا عنوان نکردند،از این جهت که این فهم بسیارسخت است وبی مخالفت نفس وهوا وتصفیه وسلوک به راهنمایی شیخ کامل راه دان راه بین،میسر نیست.(راهنمای عارف وفیلسوف)
واگر چنانچه عارفی صاحب مکاشفه به افشای بعضی حقایق بپردازد،ظاهربینان زبان طعن وانکار وی دراز کنند.